يسنا(پرستش خداوند)...همچون شكوفه ي گيلاس...
يسناكوچولو -دخترِ عموعلي مهربون- يه روز قشنگ بهاري و پر از 2، يعني ساعت 2 بعدازظهر روز 2شنبه 1392/2/2 بدنيا اومد تا خدا با فرستادن يه فرشته ي ديگه به دنيا، دنياشو لطيفتر و معصومانه تر كنه... اينجور موقعها دلم ميخواد بگم كه خدا بر همه مون منت گذاشت... دنيايي كه خداساخته باوجود فرشته هاي كوچولو كه تو هر خونه اي كه باشن انگار،بانورشون اون خونه رو روشن ميكنن ،ديگه چيزي كم نداره پسرم! آرزو ميكنم كه باهمه ي عموزاده ها، عمه زاده ها، خاله زاده ها و دايي زاده هات؛ خوب، مهربون، حامي و برادر باشي، دلم ميخواد با همه درصلح باشي پسرم، باهمه و هيچ جنگي تو دنيات نباشه خب بهتره از بحثمون خارج نشيم، از باريدن رحمت خدا مي گفتم و از اومد...