براي فرزندم...

امروز ميخواستم تووبلاگت درباره مادر بنويسم اما هرچي تلاش كردم تا انبوه احساسم رو نسبت به اين كلمه در قالب يه متن بنويسم،خودم رو ناتوان ديدم...

ياد اين افتادم كه يه روز بزرگ ميشي... باسواد ميشي... قلم بدست ميگيري و تووبلاگت ازخاطراتت و لحظات زندگيت مي نويسي...از داشته ها و نداشته هات -كه اميدوارم اون روز باهاشون احساس خوشبختي كني- ازاميدها و آرزوهات -كه البته دلم ميخواد اون روزهااميدهات زياد و آرزوهات كم باشه-...از برنامه هات مينويسي وهدفهات... و...ازالگوهاي زندگيت...از اونها كه قبولشون داري، ياحتي باوجود انتقادي كه بهشون داري،درذهنت برجسته ان...

توبزرگ ميشي و عاقل ميشي و مي بالي و من پير ميشم و خم ميشم و به تو مي بالم..

به اين فكر كردم كه روزي كه قلمت به حرف بياد من رو چطور توصيف ميكني...در افكار كودكانه تو،من چطور مادري خواهم بود وبعد درافكارمردي كه هنوز درقلب مادرانه من يك كودك شكننده و ظريفه، چه جايگاهي خواهم داشت...

اين متن رابراي آن روز نه چندان دور تقديمت ميكنم...

سپهر!مرد كوچكم!

زيباترين تصوير زندگيم، چهره معصوم و بي آلايش توست...ومن از آنروز كه اين تصوير خدايي راديدم از هرچه تصوير و نقش بود گذشتم...درتو لطافت و ذوق و هنر وعشق ديدم... درتو دنيادنيا زيبايي ديدم ... درتو خداراديدم...

آنقدرازديدن اين تصوير برسرذوقم كه لحظه اي نه از چشمانم ميرود ونه از ذهنم...

ازتوميخواهم... وازخدايت كه زيباترين تصوير زندگيم هميشه ودرذهن همگان زيبا بماند...

پسرم!مرد كوچكم! ازتو خواسته هايي دارم ...اما نگران نباش! ...باتوام... درتمام لحظه هاي زندگيت... دركنار پدرت ... ماهرسه باهم زيباترين تصوير زندگيمان راهمچون مصريان باستان موميايي و جاودانه ميكنيم... 

بگذار برايت بگويم كه نه به عنوان فرزند من كه بعنوان هديه ارزشمند خدا، ميخواهم كه ارزش وجود بالا و پاكت را هميشه بداني و همواره مراقبش باشي،

 پيش ازهمه، تورا مؤمن ميخواهم... مؤمن به راهت، هدفت،اعتقادت، كه ميدانم اگر اينگونه باشي هرگز و درهيچ جا، هويت و اصالتت را زير پانخواهي گذاشت

 تو را عاقل وانديشمند ميخواهم،كه اگر اينگونه باشي همواره بد و خوبت راتشخيص ميدهي و هرگز درمانده نميشوي...

تورا سخاوتمند ميخواهم... هم در بخشيدن و هم دربخشايش وچشم پوشي وميدانم كه خدايت سخاوتمند است و دوست داشتني، پس اگر اينگونه باشي همه دوستت خواهند داشت و هرگز تنها نخواهي ماند...

وتو را صادق ميخواهم كه زيباترين زينت توست...وتورا شاد وگشاده رو ميخواهم كه بهترين همراه توست

ميخواهم كه آنقدر دلت را وسيع كني كه همه را دوست داشته باشي ويا دست كم براي همه احترام و ارزش قايل باشي و هيچكس راقضاوت نكني ...

وتو را شجاع، صريح، قاطع ومعتمد به نفس ميخواهم كه هرگز هيچكس جسارت شكستن حريمت را نداشته باشد

بسيار ازتو ميخواهم كه مطالعه و تحقيق و سفر دوستان جداناشدنيت باشند

و بالاخره ...

تو را خوشبخت ميخواهم... ميخواهم كه بداني و باور داشته باشي كه خوشبخت زندگي كردن و داشتن حس خوشبختي حق وسهم محتوم تو از زندگي و دنيايت است