سپهر جونسپهر جون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 10 سال و 3 روز سن داره

*سپهر و هستي* روياهاي واقعي من و بابا

اين روزهاي ما...

1395/9/16 8:55
430 بازدید
اشتراک گذاری

يك شنبه اي كه گذشت اولين جلسه تمرين كنسرت سپهر كوچولوي من بود تا بزودي خودشو براي اجرا آماده كنه و يكي از زيباترين و رويايي ترين روزهاي زندگي من و بابا رو رقم بزنه...

صبح يك شنبه يه اتفاق هيجان انگيز ديگه هم براي سپهر كوچولوي قشنگم افتاد ؛بازديد سرزده مامان جون و باباجون  از كلاس و مدرسه ش .... سپهر من واقعا خوشحال و ذوق زده بود و مي دونم كه از بهترين روزهاي زندگيش مي شه...

واما يه كم از دختر كوچولوي نازم بگم... هستي كوچولو از اول مهر كه داداشي به مدرسه رفت مدام مي گه كه ميخواد مهدكودك بره و خيلي دلش ميخواد زودتر بزرگ شه و مي پرسه مامان اگه من شيرمو بخورم زودتر بزرگ ميشم و ميرم مهد؟ منم مي گم آره ماماني و شير رو تندتند سرمي كشه ... تازگيها هم كه مي گه منم مث سپهر خانوم مي خوام ... بهش مي گه خانوم تو پرستارته، برات شعر ميخونه باهات نقاشي مي كشه بازي مي كنه مث خانوم سپهر... ديروز مي گفت مامان خانومم منو دعوا كردبغل 

هستي كوچولو خيلي شيرين زبون و خوشمزه س... بطوري كه باچندتاجمله ميتونه هركسو عاشق كنه... وقتي دارم كارانجام ميدم دستامو نگاه مي كنه و اگه يه زخم پيداكنه نازش مي كنه و مي گه مامان خدانكنه دستت درد كنه... توخونه راه مي ره و مدام صداش مياد ... بااون جمله هاي قشنگ و نصفه نيمه ش... ديشب مي گفت مامان نرو سر كار ميخوام پيشم باشي و چقدر دلم خواست بحرفش گوش كنم...غمگین

چقدر دلم ميخواد از تمام لحظه هاي كودكي شمادوتا فرشته فيلم بگيرم تا ازدستم نره...

ادامه مطلب چندتا از عكس از يك شنبه طلايي و مدرسه رفتنهاي آقاسپهر من

يه عكس زيبا از باباجون و هستي خانوم

پسندها (3)

نظرات (0)