سپهر جونسپهر جون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 10 سال و 16 روز سن داره

*سپهر و هستي* روياهاي واقعي من و بابا

چندتاعكس وخاطره از تولدم ... با6ماه تاخير

1391/12/18 9:08
416 بازدید
اشتراک گذاری

 

دوستاي خوبم، امروز مي خوام ازخاطره تولدم براتون بگم...

يه روز قبل ازتولدم مامان اولين دندون منو دردهان مباركم كشف كرد و اينقدر ذوق زده شد كه كل درو همسايه رو خبردار كرد...

وبه اين ترتيب جشن تولد يكسالگيم باتولد اولين دندونم همزمان شد...

اونروز ازصبح مامان و بابا شديدا درگير تزيين وآماده كردن خونه بودن و من هم زيردست وپا، بابادكنك ها و هرچي كه دم دستم بود بازي ميكردم...واصلا هم به قيچي و چسب وقرقره و ... دست نمي زدمدروغگو

يه هيجان خاصي توخونه بود كه انگاربه منم سرايت كرده بود... يه جابندنميشدم و همين كارمامانو سختتر كرده بود...اوه

همه قراربودبيان...مادرجون،عموهاو عمه هاي عزيزم، مامان جون،باباجون،خاله ها و دايي عزيزم وبچه هاي دوست داشتني شون...بغل

مامان ازدوهفته پيش مشغول برنامه ريزي و هماهنگي بود... كلي براي تولد تنها ني نيش ذوق داشت...مژه

بايداعتراف كنم كه تاچندماه پيش وقتي دوروبرم شلوغ مي شد بداخلاق ميشدم،براي همين روزتولدم هم خيلي بونه گيرشده بودم ابروو وقتي بابا بمب شادي رو تركوند خيلي ناراحت شدم نگرانو گريه كردمگریه و تاموقعي كه كادوهاروبازكردن و من باكلي اسباب بازي رنگارنگ روبروشدم همچنان بداخلاق بودم...

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

یه مهمان...
3 بهمن 91 17:50
خیلی پسر خوشگلی داری...ناز و شیطون:-)