سپهر جونسپهر جون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 10 سال و 16 روز سن داره

*سپهر و هستي* روياهاي واقعي من و بابا

عكساي ني ني نازم...

1392/7/30 14:34
467 بازدید
اشتراک گذاری

ديشب،باباحميد شبكار بود و من و تو رفتيم مهموني خونه مامان جون و باباجون كه البته خودشونم مهمون داشتن... توراه كلي نمك ريختي و با آقاي راننده ازهردردي صحبت كردي!  اينكه دوست داري اتوبوس زردببيني...اينكه ماشين آقاي راننده خسته س والبته نميدونم چطور به اين نتيجه رسيده بودي! و بعدهم باديدن آجرهاي كنارخيابون يادباباحميدت كردي كه:"داره باآجر برامون خونه ميسازه!" و حتما فكركردي اون آجرها هم مال ماست!خلاصه كلي آقاي راننده رو خندوندي...وقتي هم كه رسيديم ازم پولوگرفتي و خودت به آقاي راننده داديبغل

خونه مامان جون هم كه باپسرخاله كلي بازي و سروصدا كردين والبته بعدازيه مصدوميت كوچيك،كمي هم گريه زاري كردي و ادامه شيطوني... تااينكه مهمونا- عموي مامان- اومدن وتو دوباره آقا شدي و اول باخنده هاي ازته دلت مهمونارو هم به وجد اوردي و بعدهم شروع به شيرين زبوني همراه باخجالتت كردي...قلبماچ

لطفا براي ديدن بقيه عكساي فندق كوچولو،ادامه مطلبو ببينيد

مامان...! اون چيه تو دستت؟!

طبق معمول مي پرسي "اين چيه؟" وبقول ولحن باباجون " ما نمي دونيم..."

آخه كله شترمرغ بيچاره رو چرا كندي مامان؟!!

جديتت كشته منو تعميركار منبغل

 

اينم كتاب مورد علاقه تو " مي مي ني" كه انگارحسابي غرق مطالعه ش شدي

قربون اون خنده قشنگت سپهرم

واينم يكي از كادوهاي تولدت كه خيلي دوستش داري...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نادیا
5 آبان 92 10:14
بوس بوس عزیزم
مامان بردیا
9 آبان 92 18:57
ماشالا خوشگلی عزیزم