عكسهاي تولد دوسالگي تو...
پسركوچولوي قشنگم! امسال تولدت يه مقدار -بهتره بگم:"كلي"- باسال پيش متفاوت بود... اول اينكه همزمان با ماه رمضان شده بود، بعدهم عموهاي خوبت-عمورضا و عمومحمود- نمي تونستن توجشنت حضور داشته باشن و خلاصه كنم امسال جمعمون جمع نبود... براي همين تصميم اين شد كه يه جشن كوچولوي سه نفره بگيريم، برنامه هم اين بود كه اول ببريمت شهربازي طوفان يه صفايي كني و بعدهم بيرون شام بخوريم و آخرشب با يه كيك بريم خونه ي مامان جون اينا تا به قسمت خوب ماجرا يعني كادو گرفتن برسيم... آخه تو عاشق كادوگرفتني...
اما متاسفانه بازهم بخاطر ماه رمضان و بي حالي مامان و بابا و البته گرماي هوا ترجيح داديم كه شهربازي رو هم حذف كنيم.به اين ترتيب قبل ازافطار به ديدن مادرجون رفتيم،مادرجون خيلي خوشحال بود و كلي بهت مهربوني كرد وخاطره شب بدنيا اومدنتو دوباره تعريف كرد،براي سلامتيت اسفند دود كرد و بهت كادو داد،دستشون درد نكنه
بعدهم بدو بدو رفتيم رستوران مكث... دفعات قبل كه به رستوران ميرفتيم تو كوچيكتر بودي و زياد كنجكاويت تحريك نمي شد اما اون شب انگار برات همه چي از جمله مشتري ها ، ميز سفارش و غذا و خوراكيهاي متنوع كه روش چيده شده بود،تزيينات اونجاو حتي خانمي كه بهمون خوش آمد گفت برات تازگي داشت!!!وتو هرچنددقيقه يك بار برمي گشتي و باصداي بلند به خانم سلام ميدادي!
بعدازافطار و شام ، كيك موعود رو خريديم و دوباره بدو بدو رفتيم خونه مامان جون و باباجون،تو اينقدر ذوق كادو گرفتن داشتني كه تو كل مسير باآهنگي كه تو ماشين پخش ميشد ميرقصيدي و ميخوندي و كلا ذوق زده بودي...
وقتي هم اونجا رسيديم قبل از هرچير رفتي سراغ ميزي كه كادوها روش چيده شده بودو به هم ريختيشون...
حتي فرصت ندادي كيك رو بياريم و آهنگ شاد پخش كنيم...
سريع شمعو فوت كردي تا برسي به اصل مطلب...
كادو گرفتن ازدست پسرخاله عزيزت
اينجا بهت گفتيم كه يه كادوي خيلي بزرگ هم داري
لحظه ي روبرو شدن باكادوي بزرگ و فراموش كردن بقيه كادوها
ارزيابيش مي كني...
و سوارش مي شي...
بابا سه چرخه راني مي كند...
وتو از اين تجربه ي جديد استقبال مي كني...
توشب تولدت انگار همه مث خودت هيجانزده و درحركت وجنب و جوش بودن، براي همين همه عكسا مات افتاده
تو و كوله پشتي جديدت...
بابا شديدا درحال باز كردن كادوها...وتو خيلي خوشحال
آخ كه عاشق اين خوشحالي كردناتم سپهر
معرفي كادوها توسط بابا
همه ي كادوها رو گرفتي، حالا تقاضاي بوس هم ميكني...
ماماني تولدت مبارك، صدسال به از اين سالها عزيزدلم... اينو بدون كه مامان و بابا هدفشون آرامش و شادي هميشگي توئه و همه تلاششونو براي اين منظور مي كنن
اين رو هم اضافه كنم كه امسال جاي مادرجون، عمه ها، عموها و بچه هاشون تو تولدت واقعا خالي بود براي همه شون آرزوي سلامتي و بهروزي مي كنم