ماه تولد تو...
پسركوچولوي طنازم! تو ماه تولدت هستيم و من ازاين موضوع مثل هميشه هيجانزده و خوشحالم...
ديشب بعدازخوابوندن شمادوتا كوچولوي دوست داشتني، وقتي فرصتي پيداكردم تا به كارهاي شخصيم رسيدگي كنم ازتصوراينكه دوفرشته ي زيباروي من تواتاقشون در آرامش كامل خوابيدن، درونم غرق شادي شد وقلبم خنديد و بي اختيار گفتم خدايا شكرت كه من مامانم...
هربار كه قهقهه و خنده هاي رها و مستانه تون رو مي شنوم، باتمام وجودم ازخدامي خوام كه كه همواره درزندگيتون آرامش داشته باشيد و لحظه هاتون رو به شادي و خنده بگذرونيد و احساس خوشبختي كنيد ... شايد بي دليل نباشه كه هربار كه برنامه خندوانه شروع ميشه باشما پاي برنامه مي شينم كه دركنار هم تمرين خنده و شادبودن كنيم چون مي دونم كه تو دست اندازهاي زندگي ،خنديدن و شادي و داشتن شوق زندگي نيروي محرك بزرگيه كه پيشروي رو آسون و دلچسب مي كنه...
كوچولوهاي بي نظيرم! ميخوام بدونيد كه مامان باهمه ي خستگيهاش، اين حس عميق خوشبختي رو از حضور شماو بابا ،تو زندگيش داره و در ازاي اين لذت بي مانند، خدمت به شما نمودعشقم و كمترين كاريه كه مي تونم انجام بدم
سپهر زيباي من! بي صبرانه منتظر رسيدن روز تولدت هستم...